وقتی به مخاطبان خود به عنوان سخنران فکر می کنیم، به جمعیت آنها، یا صنعتی که در آن هستند، یا نقش های عملکردی آنها در سازمانشان، یا موقعیت آنها در سلسله مراتب فکر می کنیم. بنابراین، برای مثال، ممکن است با هزاره ها در مراقبت های بهداشتی، کار در منابع انسانی و روسای بخش استعدادها صحبت کنیم و چند نفر به آنها گزارش دهند.

سپس، یک مصاحبه پیش از سخنرانی با برنامه ریزان جلسه و شاید نمونه ای نماینده از مخاطبان انجام می دهیم و نه با کلمات زیاد، بلکه به شکلی باز از آنها می پرسیم که نقاط دردشان چیست. ما یاد خواهیم گرفت که آنها سوخته اند، با خواسته ها و خواسته های متناقض بسیار، با کمبود استعداد در منطقه خود، و یک نمودار سازمانی بدون لایه که به این معنی است که آنها کاری را انجام می دهند که قبلاً 3 نفر انجام می دادند. سخنرانان، آیا مخاطب خود را می شناسید؟

کار انجام شد، درست است؟ ما برای سخنرانی مهیا هستیم. ما آن مخاطب را می شناسیم. شناخت مخاطب در سخنرانی

دوره و پکیج آموزش سخنرانی 

شناخت مخاطب در سخنرانی

و با این حال، اگر به همین جا بسنده کنیم، دلیلی اساسی برای اینکه چرا آنها ممکن است از کار خود ناراضی باشند را از دست می دهیم.  یک مطالعه اخیر مجموعه‌ای از سؤالات را از یک پایگاه داده عظیم از کارگران ایالات متحده – بیش از یک میلیون – پرسید تا بفهمد آنها در مورد شغل خود چه احساسی دارند.

اگر از مردم بپرسید که دوست دارند چه شغلی انجام دهند، رایج ترین پاسخ این است که مردم دوست دارند کاری «هنرمندانه» انجام دهند. و چند شغل برای پر کردن این دسته وجود دارد؟ زیاد نیست. حدود 2 درصد از مشاغل موجود دارای رتبه هنری هستند.

شناخت مخاطب در سخنرانی ، بنابراین بلافاصله این بدان معناست که ما چیزی در حدود 35 میلیون نفر داریم که کاری را انجام می دهند که مناسب آنها نیست. این فقط یک بازیگر سختگیر نیست که برای گذران زندگی به شغل پیشخدمت می پردازد، بلکه 35 میلیون نفر هستند. و بدتر از همه، این مطالعه نشان داد که ما با افزایش سن بیشتر شیفته فعالیت‌های هنری می‌شویم. خوب، بومر – برای شما موفق باشید!

برای بدتر شدن دوباره اوضاع، مشاغلی که بیشتر در دسترس هستند، «جزئیات گرا» و «سیستماتیک» هستند – به برنامه نویسان و دانشمندان داده فکر کنید. حدود 30 درصد از مشاغلی که در حال حاضر گدایی دارند در این دسته قرار می گیرند. سخنرانان، آیا مخاطب خود را می شناسید؟

آیا مخاطبان خود را می شناسید؟

ای کاش در دبیرستان در ریاضی بهتر عمل می کردم.

با ادامه اعداد و ارقام، حدود 26 میلیون نفر در مشاغلی با ماهیت سیستماتیک کار می کنند که ای کاش نقاشی آبرنگ می کردند. این تعداد زیادی از کارگران ناراضی است.

علاوه بر این، مشاغل بیشتری مانند لوله کشی، ساختمان، و مهندسی نسبت به افرادی که می خواهند انجام دهند، در دسترس هستند. در این مطالعه به این مشاغل «واقع گرایانه» می گویند، و موانع کمتری نسبت به آن مشاغل هنری برای ورود دارند – اما هنوز افراد کافی نمی خواهند آنها را انجام دهند. شناخت مخاطب در سخنرانی

در مقابل، مشاغل علمی و پژوهش محور کمتری نسبت به افرادی که می خواهند آنها را پر کنند، وجود دارد.

اهمیت شناخت مخاطبان در سخنرانی های عمومی

آیا هوش مصنوعی این عدم تعادل ها را برطرف می کند و نیروی کار شادتر را ایجاد می کند؟ طرح ریزی گلگون نیست. ظاهراً برای اجرای این همه هوش مصنوعی به کارهای سیستماتیک بیشتری نیاز داریم. و هوش مصنوعی برخی از مشاغل نسبتاً کمی هنری را در اختیار خواهد گرفت. و هوش مصنوعی نمی تواند لوله کشی انجام دهد. بنابراین به طور کلی، هوش مصنوعی اوضاع را در رابطه با ایجاد تعادل بین کارگران و کار بدتر خواهد کرد.

اینجا خبر خوبی هست؟ فقط این است که می توانید از راه های دیگر رضایت شغلی را پیدا کنید. حقوق زیادی دریافت کنید، یک رئیس عالی و یک تیم قهرمان فوق العاده برای کار با آنها داشته باشید، و شما بسیار خوشحال خواهید شد، حتی اگر در حال انجام ریاضی باشید.

اما من پرت می شوم. نکته مهم در اینجا این است که برای درک مخاطبان، سخنرانان خود، باید به روش های مختلفی فراتر از موارد معمول در مورد آنها فکر کنید. به طوری که وقتی با یک لبخند بزرگ روی صورتتان نقش بسته، با اطمینان به مرکز صحنه می روید، نفس عمیقی می کشید و شروع به صحبت می کنید، این کار را با درک دقیقی از اینکه چه کسی روبروی شما نشسته است انجام خواهید داد.

موارد بیشتر : چگونه اجتماعی تر باشیم؟